امير عليامير علي، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

جیگر طلا عسل بلا

امیر علی به روایت تاریخ

  اتاق امیر علی روز قبل به دنیا اومدنش  ٥دقیقه بعد تولد ٢ ساعت بعد خونه مامانی ١ روزگی با امیر محمد داداشی (پسر خاله) ١٠ روزگی ٢ ماهگی ٣ماهگی ٤ماهگی تولد امیر محمد داداشی با آبجی مهسا و آبجی هستی(دختر خاله ها) ٥ماهگی ٦ماهگی روز قبل تاسوعا ٧ماهگی ٨ماهگی روز تولد مامان ٩ماهگی با پسر عمه حامد ١٠ ماهگی کوهسار   ...
31 فروردين 1392

چهار دست و پارفتن امیر خان

سلام پسری گلم عزیز دلم فندوق من حسابی اکتیو شده ٢١ فروردین چهارشنبه رفتیم پیش خانم دکتر که بعد از معاینه گفت همه چیز خوب و امیر جان اونقدر بانمک شیرین کاری کرد که خانم دکتر میگفت حتما براش اسفند دود کنید همش بابای میکرد سرسرس میکرد بشکن میزد بعد رفتیم خونه خاله فریبا شب اونجا بمونیم تا فردا بره دانشگاه و ما مواظب مهسا و هستی باشیم و بعد ٥ شنبه طی چند ساعت تفکر  که خدا برم نرم بالاخره تصمیم گرفت چهار دست و پا بره و همه رو شوکه کنه و از جمعه دیگه مثل قرقی همه جا رو میگرده قربونش برم پسری یاد گرفته بوس بندازه و از همه دلبری میکنه ...
31 فروردين 1392

این مدت که نبودیم

سلام پسر گلم یهمدت طولانی نبودیم و برات از خاطراتت ننوشتم باید منو ببخشی خوب آخه خیلی گرفتار بودیم و شایدم خیلی تنبل آخه کابل دوربینم گم شده اینم یه دلیلش بود ولی طی آخرین پست قرار شد بریم شمال با خاله ملیحه اینا که طبق برنامه رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به رامسر خیلی خوش گذشت و بهترین اتفاقش این بود که وقتی میخواستیم تله کابین سوار شیم خاله ملیحه گفت انگار دندونش در اومده وبعد متوجه شدیم بله ٢ تا مروارید خوشگل اومدن بیرون و کلی خوشحال شدیم بعد از چند روز روز ٢٥ بهمن عروسی دعوت شدیم عروسی دو تا از نوه خاله های بابا که رفتیم و خیلی خوش گذشت بعدش شروع به خانه تکانی کردیم که شما پیش مامانی بودی و اصلا اذیت نکردی اسفند ماه اصلا ماه خوبی نب...
31 فروردين 1392

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدهد باز تو در گل باشی

بالاخره سال ٩١ تموم شد یعنی یه سال دیگه هم تموم شد و نوروز اومده دوباره بهار شده و این بهار باهمه بهار های عمرمون فرق میکنه امسال بهترین نوروزبهترین هفت سین و بهترین عیدی عمرم رو داشتم چون امیرعلی در کنارمون بود اولین نوروز سه نفری ما بیشتر از هرسال بهم خوش گذشت و پسری انگار هرروز به اندازه ١٠ روز باهوش تر زیباتر و زبل تر میشه روز ٣٠ فروردین سال تحویل شد و بابا تا صاعت ١ سرکار بود و سال تحویل ساعت ٢:٣٣ بود من و امیرعلی صبح بیدار شدیم رفتیم خرید وسائل ٧ سین و تا بابا بیاد با کمک هم٧سین رو چیدیم و بابایی اومد سال تحویل شد و عید دیدنی ها هم از ٥ دقیقه بعدش شروع شد که با گذاشتن عکس هاش همه رو توضیح میدم روزسی ام  خونه مامان جون ...
31 فروردين 1392

کارایی که گل پسل یاد گرفته

نشستن چرخیدن درحالت نشسته حرکت کردن ٢٠ ثانیه بدون اینکه کسی نگهش داره میایسته و تمرین چهار دست و پا و سینه خیز همه جای خونه رو گزکردن بعد گفتن ددددددددرررررررررر بابای کردن سر سری کردن دس دسی کردن آآآآآآآآآآآآآآآآآممممممممممممممهههههه گفتن مردونه دست دادن مامان گفتن و به بابا صادق اب گفتن نانای کردن
14 فروردين 1392
1